تارنمای رسمی عبدالکریم نعناکار

دست‌نوشته‌هایی در مورد دین، سیاست و مدیریت

سیاست

تحریف واژگان، استحاله انقلاب

 در همان روزهای دفاع مقدس ، وقتی می‌شنیدم که می‌گویند : آیا «برای وطن» به جبهه رفته‌اید، ناخودآگاه احساس اعتراض در من شکل می‌گرفت. چون باور داشتم و هنوز هم معتقدم که ما برای دفاع از اسلام عزیز، به فرمان ولی فقیه زمان و در مسیر انقلاب اسلامی سلاح به دست گرفتیم، نه صرفاً برای حفظ خاک و مرز.

انقلاب اسلامی مرز نمی‌شناسد، چون مأموریت آن جهانی و مبتنی بر گفتمان توحیدی و آرمان امت واحده است. رزمندگان ما فرزندان امت اسلام هستند، نه صرفاً اعضای یک ملت جغرافیایی.

متأسفانه با گذشت زمان، آنچه باید فریاد می‌شد، فراموش شد؛ رسانه‌هایی که باید تریبون اسلام و انقلاب باشند، وارونگی مفاهیم را ترویج کردند. به‌جای «دفاع از اسلام»، شعار «دفاع از وطن» بر زبان‌ها افتاد؛ در حالی که این واژگان، ریشه‌های فکری کاملاً متفاوتی دارند. فرهنگ انقلاب اسلامی، فرهنگی است که شهادت را نه در مرز جغرافیایی، بلکه در دفاع از حق، دین، مظلوم و پرچم امامت معنا می‌کند.

در جنگ دوازده‌روزه اخیر که رژیم کودک‌کش صهیونیستی علیه جبهه مقاومت به راه انداخت، این تحریف فرهنگی با شدت بیشتری تکرار شد. شهدای بزرگی که عمرشان را وقف صیانت از دین، قرآن و ولایت کرده‌اند، به‌راحتی «شهدای وطن» نامیده شدند! در حالی که وطن مفهومی متغیر است؛ حتی در فقه نماز، گاه وطن ترک می‌شود و گاه انتخاب می‌شود. اما اسلام و جهاد فی‌سبیل‌الله مفاهیمی هستند پایدار، عمیق و فرامرزی.

وقتی مسئولان در تریبون‌های جهانی، به‌جای «رژیم اشغالگر قدس» از واژه جعلی «اسرائیل» استفاده می‌کنند، تعجبی ندارد که همان دستگاه‌های رسانه‌ای، شهید راه خدا را مدافع وطن بنامند. این خط انحراف، ادامه همان پروژه‌ای است که می‌کوشد واژگان اصیل انقلابی را به کلماتی بی‌روح و بی‌هویت تبدیل کند. باید مراقب بود که چگونه واژگان جای خود را عوض می‌کنند: «امت» تبدیل به «ملت» می‌شود، «امام» را به «رهبر» تنزل می‌دهند، «انقلاب» را به «وطن» تقلیل می‌دهند و به‌تدریج مفاهیم اصیل، با معادل‌های تهی جایگزین می‌شود. همان‌گونه که امروز واژه‌های لاتین و غربی در زبان گفتارمان نهادینه شده‌اند، اگر هشدار ندهیم، واژه‌هایی مانند ولایت، امت، شهادت و جهاد نیز ممکن است از حافظه فرهنگی نسل‌ها حذف شود. این‌ها فقط تغییر کلمه نیستند؛ تغییر فرهنگ و هویت ما هستند.

این پروژه‌ی نرم، نه با گلوله، بلکه با کلمات، نه با جنگ سخت، بلکه با نفوذ زبانی، به قلب انقلاب شلیک می‌کند. اگر امروز نایستیم، فردا برای احیای همان واژه‌هایی که جان‌ها فدای آن شد، باید هزینه‌های بزرگ‌تری بپردازیم. انقلاب اسلامی با خون شهیدان زنده مانده، اما با حفظ واژگان اصیل و ارزش‌های انقلابی باقی خواهد ماند. این نبرد، امروز در میدان زبان و فرهنگ ادامه دارد.

اللهم عجل لولیک الفرج

کریدور شمال - جنوب(زنگزور )

این روزها بحث کریدور شمال - جنوب در محافل سیاسی و لجستیکی نسبت به گذشنه داع تر شده است. بی مناسبت ندیدیم تا  تاریخچه ای از این منطقه را از منظر های متفاوت به اطلاع خوانندگان گرامی مجله صنعت  حمل و نقل برسانیم.

یکی از مهمترین معابر این کریدور  زنگزور می باشد .  زنگزور (Zangezur) منطقه‌ای کوهستانی در جنوب قفقاز است که در مرزهای ارمنستان و آذربایجان قرار دارد. این منطقه شامل زنجیره کوه‌های زنگزور است که بین ناحیه سیونیک در ارمنستان و ناحیه نخجوان (تحت کنترل آذربایجان) واقع شده است.  زنگزور مرزی طبیعی بین ارمنستان و نخجوان قرار دارد و به عنوان یک مسیر مهم بین ارمنستان، آذربایجان و ایران عمل می‌کند. همچنین، این منطقه دسترسی به نخجوان، که منطقه‌ای جدا از سرزمین اصلی آذربایجان است، را فراهم می سازد  به همین دلیل از نظر جغرافیایی و استراتژیک  بسیار مورد اهمیت است. از طرفی زنگزور غنی از منابع معدنی مانند مس و سایر فلزات گرانبها است. به دلیل منابع طبیعی ارزشمند، همواره مورد توجه کشورها و شرکت‌های بزرگ معدنی بوده است.  با توجه به اهمیت منطقه استراتزیکی که در بالا آورده شد، در سال‌های اخیر، کریدور زنگزور به عنوان بخشی از توافقات آتش‌بس بین ارمنستان و آذربایجان پس از جنگ قره‌باغ (2020) مورد توجه قرار گرفته است.

البته  بین کشورهای ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه زنگزور  اختلافاتی هست و این اختلافات و منازعات، ریشه‌های تاریخی و قومی عمیقی دارند و به اوایل قرن بیستم برمی‌گردند.

عواملی از قبیل فروپاشی امپراتوری روسیه(1917) و استقلال جمهوری‌ها ،جنگ قره‌باغ دوم به شکل‌گیری و تشدید این اختلافات کمک کرده‌اند. پس از جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020 و توافق آتش‌بس که با میانجی‌گری روسیه حاصل شد، در آن زمان بود که بحث‌ها بر سر ایجاد کریدور زنگزور که نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل میکند، شدت گرفت. این کریدور از طریق خاک ارمنستان می‌گذرد و آذربایجان بر آن تأکید می‌کند، در حالی که در این میان، ارمنستان نگرانی‌هایی در مورد تمامیت ارضی و حاکمیت خود دارد. در مجموع، بخشی از نزاع‌های گسترده‌تر بین ارمنستان و آذربایجان بر سر مرزها، هویت قومی و منافع استراتژیک است که تاکنون به شکل‌های مختلف ادامه دارد.

 مواضع روسیه در خصوص زنگزور و اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان پیچیده و چندبعدی است. روسیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی در قفقاز جنوبی و منطقه‌ای با منافع استراتژیک، سعی دارد نقش میانجی‌گر را ایفا کند، اما این نقش‌ با توجه به روابط نزدیکی که با هر دو کشور دارد، گاهی به تناقضات و چالش‌هایی منجر می‌شود. مواضع روسیه را به‌طور کلی می توان به  موارد زیرخلاصه کرد

 حفظ نفوذ در قفقاز جنوبی: روسیه به دنبال حفظ و تقویت نفوذ خود در منطقه قفقاز جنوبی است. این منطقه هم از نظر ژئوپلیتیکی و هم اقتصادی برای روسیه مهم است، زیرا مسیرهای ارتباطی و انرژی (خطوط لوله نفت و گاز) از آن می‌گذرد. در نتیجه، روسیه نمی‌خواهد به خاطر کاهش نفوذش یک طرف را به طور کامل حمایت کند و دیگری را از دست بدهد.

  •  نقش میانجی‌گر در اختلافات: روسیه به عنوان میانجی‌گر سنتی در منازعات بین ارمنستان و آذربایجان عمل کرده است. پس از جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020، روسیه توافق آتش‌بس بین این دو کشور را ترتیب داد و نیروهای صلح‌بان روسی به منطقه قره‌باغ اعزام شدند. از آن زمان به بعد، روسیه سعی داشته تا از طریق دیپلماسی، تنش‌ها را کنترل کند و هرگونه درگیری جدیدی را مهار کند
  • موازنه بین ارمنستان و آذربایجان: روسیه تلاش می‌کند تا یک موازنه بین ارمنستان و آذربایجان حفظ کند. هرچند حمایتی تاریخی از ارمنستان داشته است، اما به ویژه پس از جنگ 2020، سعی کرده تا با آذربایجان هم همکاری نزدیک‌تری داشته باشد. این توازن برای روسیه ضروری است تا نفوذ خود را در هر دو کشور حفظ کند و از ورود قدرت‌های دیگر مانند ترکیه و غرب جلوگیری کند
  • در آخر موضوع کریدور زنگزور، آذربایجان برای اتصال نخجوان به سرزمین اصلی‌اش به آن علاقه‌مند و حساس است، روسیه از ایجاد این کریدور به شرطی که تحت کنترل ارمنستان باقی بماند و از نظر حاکمیت، تغییر مرزی نداشته باشد، حمایت می‌کند. به عبارت دیگر، روسیه خواهان یک راه‌حل است که هم منافع آذربایجان در ارتباطات منطقه‌ای و هم حفظ تمامیت ارضی ارمنستان را تضمین کند.

 به طور کلی، روسیه به دنبال جلوگیری از بی‌ثباتی بیشتر در منطقه و حفظ منافع استراتژیک خود است. این کشور نمی‌خواهد هیچ‌کدام از طرفین (ارمنستان یا آذربایجان) را از دست بدهد و سعی دارد از طریق سیاست‌های متعادل، هم میانجی‌گری کند و هم حضور خود را در منطقه تقویت نماید.

 اما جمهوری اسلامی ایران در خصوص منطقه زنگزور و اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان، بدلیل هم مرز بودن مواضع پیچیده و حساستری دارد که تحت تأثیر عوامل ژئوپلیتیکی، امنیتی، اقتصادی و قومی قرار گرفته است. ایران به عنوان همسایه هر دو کشور، منافع خاص خود را در این مناقشه نیز دنبال می‌کند.

مواضع ایران در این زمینه به چند نکته کلیدی تقسیم می‌شود.

  • حفظ تمامیت ارضی کشورها ایران به طور رسمی همیشه بر حفظ تمامیت ارضی کشورهای منطقه تأکید کرده است، از جمله ارمنستان و آذربایجان. جمهوری اسلامی مخالف هرگونه تغییر مرزهای بین‌المللی است و بر این باور است که این گونه تغییرات می‌تواند باعث بی‌ثباتی و افزایش تنش‌ها در منطقه گردد.
  • نگرانی از حضور نیروهای خارجی در قفقاز به ویژه نیروهای ترکیه و اسرائیل یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های ایران در رابطه با این مناقشه است. ایران نگرانی عمیقی از تقویت نفوذ ترکیه و اسرائیل در مرزهای شمالی خود دارد، زیرا این دو کشور به طور مستقیم از آذربایجان در جنگ 2020 با ارمنستان حمایت کردند. ایران بارها هشدار داده است که حضور نظامی کشورهای خارجی در نزدیکی مرزهایش را تحمل نخواهد کرد.
  •   روابط تاریخی و سیاسی با ارمنستان و آذربایجان ایران با هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان روابط خوبی داشته است. از یک سو، ایران به دلایل فرهنگی، زبانی و تاریخی با آذربایجان اشتراکاتی دارد، از سوی دیگر، ایران با ارمنستان نیز روابط نزدیکی دارد و این کشور برای ایران به عنوان یک مسیر تجاری و هم‌پیمان در مقابله با نفوذ ترکیه و اسرائیل اهمیت دارد
  •   نگرانی‌های قومی ایران به دلیل جمعیت آذری‌زبان خود در مناطق شمال غربی کشور، تحولات در آذربایجان و ارمنستان را با دقت دنبال می‌کند. هرگونه افزایش تنش در منطقه ممکن است بر احساسات قومی در داخل ایران تأثیر بگذارد و باعث بروز مسائل داخلی شود. از این رو، ایران به دنبال یک راه‌حل دیپلماتیک و مسالمت‌آمیز برای کاهش تنش‌ها در منطقه است.

در آخر اهمیت کریدورهای تجاری و امنیتی منطقه زنگزور برای ایران از نظر ترانزیتی و تجاری اهمیت زیادی دارد، زیرا این منطقه یکی از مسیرهای کلیدی برای اتصال ایران به ارمنستان و گرجستان، و از طریق آن‌ها به دریای سیاه و اروپا است. از دست رفتن این مسیر یا محدود شدن آن به نفع آذربایجان می‌تواند منافع تجاری و اقتصادی ایران را به خطر بیندازد. به همین دلیل، ایران با دقت به تحولات مربوط به کریدور زنگزور نگاه می‌کند و خواهان حفظ راه‌های ارتباطی موجود است.

با عنایت به موارد در طول جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020، ایران سعی کرد بی‌طرفی خود را حفظ کند و هر دو طرف را به صلح و مذاکره دعوت و با حمایت از راه‌حل‌های دیپلماتیک برای رفع اختلافات تأکید نماید.

کریدور شمال-جنوب (North-South Transport Corridor) یک پروژه ترانزیتی بین‌المللی است که هدف آن اتصال آسیای جنوبی (به‌ویژه هند) به شمال اروپا از طریق ایران و روسیه است. این کریدور از مسیرهای زمینی، ریلی و دریایی استفاده می‌کند تا حمل‌ونقل کالا بین کشورهای شرکت‌کننده را تسهیل کند. ایران نیز در این طرح نقش کلیدی دارد، زیرا مسیرهای اصلی این کریدور از ایران عبور می‌کنند

البته منطقه زنگزور از نظر جغرافیایی در جنوب ارمنستان قرار دارد و مستقیماً در مسیر کریدور شمال-جنوب قرار نمی‌گیرد، اما از نظر ترانزیتی و ارتباطی شامل اتصال ارمنستان به ایران،  مسیرهای ترانزیتی جایگزین ایران-آذربایجان –اروپا و ایران-ترکیه -اروپا، نقش استراتژیکی در منطقه قفقاز بازی می کند و از اهمیت فراوانی برخوردار است.

 با وجود منافع احتمالی، ایران نگرانی‌هایی هم درباره بازگشایی زنگزور دارد.از جمله یکی از نگرانی‌های ایران، احتمال تغییر مرزها و کاهش ارتباط ارمنستان با ایران است. اگر کریدور زنگزور به گونه‌ای طراحی شود که ارمنستان عملاً از ایران جدا شود، این می‌تواند به کاهش نفوذ ایران در قفقاز جنوبی منجر شود. از طرفی می‌تواند نفوذ ترکیه و آذربایجان را در منطقه تقویت کند، امری که برای ایران نگران‌کننده است. ایران به شدت مخالف افزایش نفوذ ترکیه در مرزهای خود است و حضور فعال‌تر ترکیه در منطقه می‌تواند تهدیدی برای منافع استراتژیک ایران باشد لهذا میتوان با پیشنهاد ایران یک نشست در تهران و با حضور ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و روسیه برگزار کرد و پس از رایزنی‌ها از وزرای امور خارجه و حمل‌ونقل این کشورها راه حل اقتصادی – سیاسی مناسبی ارائه کرد.

اما بطور خلاصه باید اطمینان داشته باشیم که بازگشایی کامل زنگزور فرصت‌هایی را برای ایران فراهم می‌کند که شامل تقویت مسیرهای ترانزیتی، افزایش همکاری‌های اقتصادی، حفظ ثبات مرزی، و تقویت موقعیت ژئوپلیتیک آن در منطقه است. با این حال، ایران باید چالش‌های مربوط به نفوذ ترکیه و اسرائیل و تغییرات احتمالی در مرزهای منطقه را مد نظر داشته باشد. ایران به دنبال بهره‌گیری از این فرصت‌ها در حالی است که تعادل ژئوپلیتیک در منطقه را حفظ کند.

با بازگشایی کامل زنگزور، ایران می‌تواند از این مسیر به عنوان یک کریدور جدید برای حمل‌ونقل کالا به قفقاز جنوبی و حتی اروپا استفاده کند و بین ایران، ارمنستان و گرجستان  اتصال مستقیم تری برقرار نماید.

این کریدور به ایران این امکان را می دهد تا در رقابت با پروژه‌های ترانزیتی مانند کریدور میانی که ترکیه و آذربایجان را به آسیای میانه متصل می‌کند، فعال‌تر شود. و از طرفی به عنوان یک مرکز مهم حمل ‌و نقل معرفی شده و وابستگی مسیرهای ترکیه‌ای را کاهش دهد تا اگر در دایره احتمالات تنشی با ترکیه ایجاد شد  گزینه‌های دیگری برای تجارت و ترانزیت کالا  وجود داشته باشد.در آن صورت است که ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در تحولات منطقه‌ای ظاهر شده و از افزایش نفوذ ترکیه و اسرائیل در قفقاز جنوبی نیز جلوگیری می کند.

البته جنانچه ایران به عنوان یک فعال سرمایه گذار در زیرساخت‌های حمل‌ونقل و لجستیک در منطقه زنگزور وارد شود قطعا سهمی مناسب از پروژه‌های تجاری و اقتصادی را به دست خواهد  آورد و با تسهیل تردد کالا از طریق زنگزور، حجم بیشتری از کالاها را از طریق شبکه ریلی و جاده‌ای خود به مناطق قفقاز و فراتر از آن منتقل کند، که به توسعه اقتصادی کشور کمک شایانی خواهد کرد.

البته نباید از این نکته حیاتی غافل ماند که توسعه اقتصادی نیاز به توازن اقتصادی دارد بدین معنا، در صورتی که کریدور زنگزور بازگشایی شود، ایران باید به بهبود زیرساخت‌های بنادر خود (به ویژه بنادر جنوبی مانند بندرعباس و چابهار) و همچنین مراکز لجستیکی در شمال غربی کشور، همت گماشته تا نقش بیشتری در حمل‌ونقل بین‌المللی ایفا کند.

تکرار فریب، آغاز فروپاشی(عراق در آستانه یک تجربه تلخ)

یکی از اهداف کلیدی و ثابت آمریکا و رژیم صهیونیستی، نابودی «محور مقاومت» است. تجربه نشان داده هر جا این محور تضعیف شده، دشمنان به راحتی به سایر اهداف شوم خود نیز دست یافته‌اند. این روزها اخباری نگران‌کننده از عراق به گوش می‌رسد؛ اخباری که حکایت از فشارهای شدید آمریکا بر دولت عراق برای تضعیف و حذف «حشد الشعبی» دارد. در لبنان نیز صحنه مشابهی در جریان است: آمریکا و اسرائیل، با همراهی برخی جریان‌های داخلی، تلاش می‌کنند سلاح حزب‌الله را زمین بگذارند و یکی از ارکان اصلی امنیت و مقاومت منطقه را بی‌اثر کنند.

مردم و مسئولان عراق، چه حافظه تاریخی قوی داشته باشند و چه نه، باید این حقیقت را دریابند که این تحرکات، بخشی از یک پروژه‌ خطرناک برای فروپاشی کشورهای منطقه است؛ پروژه‌ای که اگر جدی گرفته نشود، عراق را نیز به سرنوشت سوریه دچار خواهد کرد.

کافی است نگاهی کوتاه به سرنوشت سوریه بیندازند. روزگاری که ارتش سوریه، به‌نام اصلاحات و در قالب توطئه‌ای پیچیده، از درون خلع سلاح شد و دولت، با خوش‌باوری، از نیروهای مقاومت فاصله گرفت، فجایعی رخ داد که هنوز ادامه دارد. بلندی‌های جولان از خاک سوریه جدا شد، ذخایر ارزی و طلای کشور غارت رفت، ارتش آن منحل شد، صنعت به خاک نشست، مافیای فساد و فحشا جوانان آن را به بازارهای سیاه اروپا فرستادند، استقلال سوریه از میان رفت، تروریست‌ها خیابان‌هایش را اشغال کردند و حتی دانشمندانش ترور شدند.

این تجربه زنده و عینی، اکنون در برابر چشم مردم عراق قرار دارد. تکرار این مسیر، دیگر یک احتمال نیست؛ خطری واقعی و نزدیک است. دشمن، اول ایمان ملت‌ها را هدف می‌گیرد، بعد امنیت و آینده‌شان را. اگر مردم عراق و دولت‌شان باهوش باشند، باید بدانند که دفاع از حشد الشعبی نه یک انتخاب جناحی، بلکه سنگر حفظ هویت و امنیت کشورشان است.

آینده عراق، امروز رقم می‌خورد.

یا از تجربه سوریه درس می‌گیرند، یا فردا آرزو می‌کنند کاش امروز ایستاده بودند

اللهم عجل لولیک الفرج

عدالت در تراز ایمان؛ از غفلت رسانه‌ها تا معیارهای دوگانه

در روزهای اخیر، موفقیتی بزرگ در عرصه امنیتی جمهوری اسلامی ایران رقم خورد؛ ضربه‌ای بی‌سابقه به شبکه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی که به اذعان ناظران، نشانه‌ای از برتری و اقتدار دستگاه‌های اطلاعاتی کشور است. اما متأسفانه هم‌زمان با این رخداد مهم، شاهد پدیده‌ای تأسف‌بار نیز بودیم: مه‌آلودسازی فضای افکار عمومی و تلاش برخی برای انحراف ذهن جامعه از این پیروزی ملی.

در یادداشت روز بیستم با عنوان «از موساد تا مه‌آلودسازی داخلی»، به این نکته اشاره شد که دو طیف هم‌زمان در حال قصور و تقصیرند:

نخست، بخشی از رسانه‌های رسمی که در بهره‌برداری سیاسی و فرهنگی از این دستاورد بزرگ، کوتاهی کردند؛ و دوم، برخی چهره‌ها و رسانه‌های همسو با جریان‌های مخالف امنیت ملی، که آگاهانه یا ناآگاهانه در پازل دشمن بازی کرده و تلاش می‌کنند با برجسته‌سازی مسائل سطحی یا حاشیه‌ای، فضای جامعه را از متن اصلی منحرف سازند.

در چنین وضعیتی، مقایسه‌ای مهم، حقیقت را روشن‌تر می‌کند:

یکی، وقتی برادرش به اتهام فساد اقتصادی تحت پیگرد قرار گرفت، با لحن تهدیدآمیز اعلام کرد «اگر به برادرم دست بزنید، کشور را به آتش می‌کشم»؛ و دیگری، حضرت آیت‌الله صدیقی، که وقتی فرزندش در مظان اتهام قرار گرفت، با صراحت به رئیس قوه قضائیه گفت: «طبق قانون با پسر من برخورد کنید

سؤال اساسی این‌جاست: کسانی که روزی در برابر ادبیات دیکتاتورمآبانه آن فرد سکوت کردند یا حتی از او حمایت رسانه‌ای و سیاسی نمودند، امروز با چه توجیهی می‌توانند داعیه‌دار عدالت شوند؟ عدالت، لباس بزرگی است که با معیار دوگانه و ریاکاری، بر قامت هیچ‌کس زیبا نمی‌نشیند.

 

اگر واقعاً دغدغه‌ عدالت دارید، مطالبه برخورد قانونی با کسانی را بکنید که میلیون‌ها ایرانی از عملکرد آن‌ها متضرر شده‌اند. مثلاً چرا هیچ مطالبه‌گری در خصوص شکایت نزدیک به یک میلیون نفر از آقای حسن روحانی صورت نمی‌گیرد؟ چرا در این مورد، همان رسانه‌هایی که امروز ژست عدالت‌خواهی گرفته‌اند، به سکوت یا توجیه روی آورده‌اند؟

🔸 در نهایت، آنچه امروز بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد، صداقت در گفتار، ثبات در معیار و شجاعت در پیروی از قانون است. عملکرد آیت‌الله صدیقی، الگویی است که اگر در ترازوی ایمان و اخلاق قرار گیرد، می‌تواند مبنای اصلاحات عمیق و اعتماد عمومی قرار گیرد.

📍 به جای غوغاسالاری و مه‌آلودسازی، بیایید محور مطالبه‌گری را بر عدالت واقعی، نه نمایشی قرار دهیم.

اللهم عجل لولیک الفرج

از موساد تا مه‌آلودسازی داخلی؛ جنگ اراده‌ها در میدان روایت

در روزهای گذشته، خبری مبنی بر یکی از بزرگ‌ترین ضربات اطلاعاتی ایران به رژیم صهیونیستی منتشر شد؛ خبری که در ابعاد راهبردی، بسیار مهم و کم‌نظیر است. طبق این گزارش، دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران موفق شده به حجم عظیمی از اطلاعات و اسناد حساس و راهبردی، از جمله جزئیات مربوط به تأسیسات اتمی اسرائیل، دست یابد. این موفقیت، نشان‌دهنده توانمندی فنی، نفوذ عمیق و هوشمندی سازمان اطلاعاتی ایران است. با این حال، همزمان با انتشار این خبر بزرگ، برخی رسانه‌ها و فعالان فضای مجازی با برجسته‌سازی یک پرونده جنایی داخلی – که فاقد هرگونه ابعاد سیاسی یا امنیتی است – تلاش کردند افکار عمومی را از این پیروزی بزرگ منحرف کنند. 

این هم‌زمانی هدف‌دار، نشان می‌دهد که برخی بازیگران داخلی آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت سناریوهای رسانه‌ای دشمن قرار گرفته‌اند. آن‌ها، که نان خود را از سفره امنیت و ثبات کشور می‌خورند، در بزنگاه‌های حساس تلاش می‌کنند از ماجراهایی سطحی، ابزار فتنه‌آفرینی بسازند و دستاوردهای بزرگ ملی را به حاشیه ببرند. اما واقعیت این است که آنچه در پشت پرده این عملیات اطلاعاتی رقم خورده، حاکی از افول امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و ناتوانی‌ آن در کنترل نیروهای انسانی‌اش است؛ پدیده‌ای که محصول فروپاشی انسجام اجتماعی و تزلزل ساختاری این رژیم است. افزایش فزاینده جاسوسی اتباع اسرائیلی برای ایران، نمایانگر نفوذ نرم و قدرتمند جمهوری اسلامی در قلب ساختار دشمن است.

در مجموع، این عملیات اطلاعاتی نه‌تنها یک پیروزی امنیتی چشمگیر برای ایران محسوب می‌شود، بلکه نشانه‌ای از تحول در معادلات قدرت در منطقه است. تزلزل درون رژیم صهیونیستی، گسترش نارضایتی‌های اجتماعی و شکنندگی نظام امنیتی آن، نشان می‌دهد که استراتژی‌های بلندمدت ایران در جنگ اراده‌ها به ثمر نشسته است. این موفقیت راهبردی، نه‌فقط ثمره عملیات دقیق اطلاعاتی، بلکه حاصل اقتدار ملی و هوشیاری نهادهای راهبردی کشور است که باید آن را پاس داشت، برجسته کرد و از انحراف آن توسط بازی‌های رسانه‌ای سطحی و آلوده جلوگیری نمود.

 اللهم عجل لولیک الفرج

بازتابی از عظمت روحی امام خمینی رحمه‌الله‌علیه

 

عزت و بزرگی کار امام رحمه الله علیه را شاید بتوان در روایت یکی از روزنامه‌نگاران آمریکایی به نام روبین کارلسن بازیافت؛ کسی که نه مسلمان بود و نه پیش‌زمینه‌ای از علاقه یا دلبستگی به حضرت امام داشت، اما تنها یک‌بار که در محضر ایشان قرار گرفت، در خاطراتش چنین نوشت:

وقتی امام وارد شد، گویی طوفانی از معنویت سالن را در برگرفت. در پس آن عبای قهوه‌ای، عمامه‌ی سیاه و ریش سفید، روحی عظیم و عمیق زندگی می‌کرد که تمام حاضران را مجذوب خود می‌ساخت. در آن لحظه احساس کردم با حضور او، ما همه کوچک شده‌ایم. گویی جز او کسی در سالن باقی نمانده است. او نوری بود که به دل و جان همه نفوذ کرد.

تمام معیارهایی که برای سنجش شخصیت افراد در ذهن داشتم، در برابر او فرو ریخت. حضورش چنان تأثیرگذار بود که تمام وجودم را در بر گرفت. وقتی روی صندلی نشست، احساس کردم نیرویی از درونش ساطع می‌شود، نیرویی شبیه به یک گردباد منظم. به چشمانش که می‌نگریستی، آرامشی عمیق در آن موج می‌زد. امام بسیار جدی، استوار و مقتدر بود. کمترین چیزی که می‌توانم بگویم این است که گویی یکی از پیامبران پیشین را دیده‌ام. یا شاید او موسی اسلام است که آمده تا فرعون زمان را از سرزمین خود براند.”

این توصیف، تنها یک نگاه است؛ نگاهی از سوی یک بیگانه، نه یک مرید و دلداده. و این، جلوه‌ای است از شکوه شخصیت امام؛ عزتی که خداوند در وجود او نهاده بود و در نگاه حتی بیگانگان نیز نمایان بود.

 

 اللهم عجل لولیک الفرج