جوگیری اجتماعی؛ تقلیدی پنهان اما فراگیر
در شلوغی یک مرکزخرید، ناگهان مردم بهسمت یک مغازه هجوم میبرند. کسی نمیپرسد چرا؟. کافیست عدهای وارد صف شوند، دیگران هم پشت سرشان میایستند. نه از روی آگاهی، بلکه از روی بیخبری جمعی. این رفتار نهتنها در خرید و بازار، بلکه در عرصههایی بسیار مهمتر چون سیاست، مهاجرت، بورس، پوشش، دینداری، و حتی سلیقههای فرهنگی نیز تکرار میشود. پدیدهای که روانشناسان از آن با عنوان «تلقینپذیری گروهی» یاد میکنند، یکی از ویژگیهای بنیادین انسان اجتماعی است؛ اما آنچه خطرناک میشود، عبور از مرز ظریف میان تأثیرپذیری طبیعی و فرو رفتن در جوّ جمع است. مولوی این واقعیت تلخ را قرنها پیش چنین فریاد زد: خلق را تقلیدشان بر باد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
ما در سالهای اخیر، نمونههای پرشماری از این تقلیدهای بیریشه و جوگیرانه را دیدهایم. زمانی موج مهاجرت به کشورهایی چون ترکیه و گرجستان، بیآنکه بسیاری از مهاجران حتی شناختی ابتدایی از ساختار اجتماعی و اقتصادی مقصد داشته باشند، تنها به پشتوانه هیجان فضای مجازی و تبلیغات دیگران شکل گرفت.
در بزنگاه اقتصادی سال ۱۳۹۹، هزاران نفر صرفاً چون «همه» در حال ورود به بورس بودند، بیهیچ تحلیل و دانشی وارد میدان شدند و سرمایههایشان را به آتش سپردند.
در همین سالهای اخیر، از بعد از ۱۴۰۱، موج محسوسی از گرایش به بیحجابی در سطح جامعه به چشم آمد؛ موجی که نه بر پایه تحلیلهای فردی و عقلانیت، بلکه بر اثر جو زدگی اجتماعی شکل گرفت. اگر با بسیاری از افراد در این زمینه به صورت انفرادی گفتوگو شود، روشن میشود که این تصمیم بیشتر حاصل فضای غالب و اثر جمعی بوده تا انتخابی آگاهانه و مبتنی بر باور شخصی.
همین ویژگی تقلید اجتماعی گاه در فضای مذهبی نیز خود را نشان میدهد؛ شور و حرارتی که گاه فراتر از عمق اعتقاد پیش میرود و به جای آنکه ریشهدار باشد، بیشتر ناشی از فضای احساسی و گروهی است. البته باید به این نکته اساسی توجه داشت که اثر جمعی همواره جنبه منفی ندارد. همانطور که تحقیقات نشان دادهاند، در برخی حوزهها مانند ترک سیگار یا ادامه دادن ورزش، بودن در یک گروه منسجم باعث افزایش موفقیت و استمرار رفتار مثبت میشود.
انسانها اگر در کنار یکدیگر، بر پایه هدفی مشترک حرکت کنند، میتوانند به تغییرات عمیق و مثبتی دست یابند. بنابراین، مشکل در اجتماعی بودن ما نیست، بلکه در آگاهی ما نسبت به ریشههای تصمیمهایمان است. هر جا که تفکر فردی خاموش شود و فرد صرفاً به دنبال همرنگی با جماعت باشد، جامعه از تعادل خارج میشود. در چنین شرایطی است که رسانهها، سلبریتیها، گروههای پرنفوذ یا حتی فضاهای روانیِ ساختگی میتوانند مسیر تصمیمسازی افراد را به شکلی پنهان هدایت کنند.
جامعهای میتواند رشد و تعالی یابد که در آن افراد، ضمن زندگی اجتماعی، به تفکر مستقل نیز پایبند باشند. حضور در جمع نباید به معنای تسلیم بیچونوچرای فکر جمع باشد. ما اگر میخواهیم در فضای جمعی سالم زندگی کنیم، باید ریشهی تصمیمهایمان را بشناسیم و بتوانیم بپرسیم: «آیا این انتخاب من است، یا انتخابی است که دیگران برایم کردهاند؟» در غیر این صورت، آنگونه که مولانا هشدار داد، تقلید بیفکر و جو زدگی جمعی، نهتنها ما را از خود بیگانه میکند، بلکه بنیان خرد و اختیار را نیز در ما میخشکاند: «خلق را تقلیدشان بر باد داد
...» اللهم عجل لولیک الفرج
تارنمای رسمی عبدالکریم نعناکار