تارنمای رسمی عبدالکریم نعناکار

دست‌نوشته‌هایی در مورد دین، سیاست و مدیریت

سیاست

کریدور شمال - جنوب(زنگزور )

این روزها بحث کریدور شمال - جنوب در محافل سیاسی و لجستیکی نسبت به گذشنه داع تر شده است. بی مناسبت ندیدیم تا  تاریخچه ای از این منطقه را از منظر های متفاوت به اطلاع خوانندگان گرامی مجله صنعت  حمل و نقل برسانیم.

یکی از مهمترین معابر این کریدور  زنگزور می باشد .  زنگزور (Zangezur) منطقه‌ای کوهستانی در جنوب قفقاز است که در مرزهای ارمنستان و آذربایجان قرار دارد. این منطقه شامل زنجیره کوه‌های زنگزور است که بین ناحیه سیونیک در ارمنستان و ناحیه نخجوان (تحت کنترل آذربایجان) واقع شده است.  زنگزور مرزی طبیعی بین ارمنستان و نخجوان قرار دارد و به عنوان یک مسیر مهم بین ارمنستان، آذربایجان و ایران عمل می‌کند. همچنین، این منطقه دسترسی به نخجوان، که منطقه‌ای جدا از سرزمین اصلی آذربایجان است، را فراهم می سازد  به همین دلیل از نظر جغرافیایی و استراتژیک  بسیار مورد اهمیت است. از طرفی زنگزور غنی از منابع معدنی مانند مس و سایر فلزات گرانبها است. به دلیل منابع طبیعی ارزشمند، همواره مورد توجه کشورها و شرکت‌های بزرگ معدنی بوده است.  با توجه به اهمیت منطقه استراتزیکی که در بالا آورده شد، در سال‌های اخیر، کریدور زنگزور به عنوان بخشی از توافقات آتش‌بس بین ارمنستان و آذربایجان پس از جنگ قره‌باغ (2020) مورد توجه قرار گرفته است.

البته  بین کشورهای ارمنستان و آذربایجان بر سر منطقه زنگزور  اختلافاتی هست و این اختلافات و منازعات، ریشه‌های تاریخی و قومی عمیقی دارند و به اوایل قرن بیستم برمی‌گردند.

عواملی از قبیل فروپاشی امپراتوری روسیه(1917) و استقلال جمهوری‌ها ،جنگ قره‌باغ دوم به شکل‌گیری و تشدید این اختلافات کمک کرده‌اند. پس از جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020 و توافق آتش‌بس که با میانجی‌گری روسیه حاصل شد، در آن زمان بود که بحث‌ها بر سر ایجاد کریدور زنگزور که نخجوان را به سرزمین اصلی آذربایجان متصل میکند، شدت گرفت. این کریدور از طریق خاک ارمنستان می‌گذرد و آذربایجان بر آن تأکید می‌کند، در حالی که در این میان، ارمنستان نگرانی‌هایی در مورد تمامیت ارضی و حاکمیت خود دارد. در مجموع، بخشی از نزاع‌های گسترده‌تر بین ارمنستان و آذربایجان بر سر مرزها، هویت قومی و منافع استراتژیک است که تاکنون به شکل‌های مختلف ادامه دارد.

 مواضع روسیه در خصوص زنگزور و اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان پیچیده و چندبعدی است. روسیه به عنوان یکی از بازیگران اصلی در قفقاز جنوبی و منطقه‌ای با منافع استراتژیک، سعی دارد نقش میانجی‌گر را ایفا کند، اما این نقش‌ با توجه به روابط نزدیکی که با هر دو کشور دارد، گاهی به تناقضات و چالش‌هایی منجر می‌شود. مواضع روسیه را به‌طور کلی می توان به  موارد زیرخلاصه کرد

 حفظ نفوذ در قفقاز جنوبی: روسیه به دنبال حفظ و تقویت نفوذ خود در منطقه قفقاز جنوبی است. این منطقه هم از نظر ژئوپلیتیکی و هم اقتصادی برای روسیه مهم است، زیرا مسیرهای ارتباطی و انرژی (خطوط لوله نفت و گاز) از آن می‌گذرد. در نتیجه، روسیه نمی‌خواهد به خاطر کاهش نفوذش یک طرف را به طور کامل حمایت کند و دیگری را از دست بدهد.

  •  نقش میانجی‌گر در اختلافات: روسیه به عنوان میانجی‌گر سنتی در منازعات بین ارمنستان و آذربایجان عمل کرده است. پس از جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020، روسیه توافق آتش‌بس بین این دو کشور را ترتیب داد و نیروهای صلح‌بان روسی به منطقه قره‌باغ اعزام شدند. از آن زمان به بعد، روسیه سعی داشته تا از طریق دیپلماسی، تنش‌ها را کنترل کند و هرگونه درگیری جدیدی را مهار کند
  • موازنه بین ارمنستان و آذربایجان: روسیه تلاش می‌کند تا یک موازنه بین ارمنستان و آذربایجان حفظ کند. هرچند حمایتی تاریخی از ارمنستان داشته است، اما به ویژه پس از جنگ 2020، سعی کرده تا با آذربایجان هم همکاری نزدیک‌تری داشته باشد. این توازن برای روسیه ضروری است تا نفوذ خود را در هر دو کشور حفظ کند و از ورود قدرت‌های دیگر مانند ترکیه و غرب جلوگیری کند
  • در آخر موضوع کریدور زنگزور، آذربایجان برای اتصال نخجوان به سرزمین اصلی‌اش به آن علاقه‌مند و حساس است، روسیه از ایجاد این کریدور به شرطی که تحت کنترل ارمنستان باقی بماند و از نظر حاکمیت، تغییر مرزی نداشته باشد، حمایت می‌کند. به عبارت دیگر، روسیه خواهان یک راه‌حل است که هم منافع آذربایجان در ارتباطات منطقه‌ای و هم حفظ تمامیت ارضی ارمنستان را تضمین کند.

 به طور کلی، روسیه به دنبال جلوگیری از بی‌ثباتی بیشتر در منطقه و حفظ منافع استراتژیک خود است. این کشور نمی‌خواهد هیچ‌کدام از طرفین (ارمنستان یا آذربایجان) را از دست بدهد و سعی دارد از طریق سیاست‌های متعادل، هم میانجی‌گری کند و هم حضور خود را در منطقه تقویت نماید.

 اما جمهوری اسلامی ایران در خصوص منطقه زنگزور و اختلافات بین آذربایجان و ارمنستان، بدلیل هم مرز بودن مواضع پیچیده و حساستری دارد که تحت تأثیر عوامل ژئوپلیتیکی، امنیتی، اقتصادی و قومی قرار گرفته است. ایران به عنوان همسایه هر دو کشور، منافع خاص خود را در این مناقشه نیز دنبال می‌کند.

مواضع ایران در این زمینه به چند نکته کلیدی تقسیم می‌شود.

  • حفظ تمامیت ارضی کشورها ایران به طور رسمی همیشه بر حفظ تمامیت ارضی کشورهای منطقه تأکید کرده است، از جمله ارمنستان و آذربایجان. جمهوری اسلامی مخالف هرگونه تغییر مرزهای بین‌المللی است و بر این باور است که این گونه تغییرات می‌تواند باعث بی‌ثباتی و افزایش تنش‌ها در منطقه گردد.
  • نگرانی از حضور نیروهای خارجی در قفقاز به ویژه نیروهای ترکیه و اسرائیل یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های ایران در رابطه با این مناقشه است. ایران نگرانی عمیقی از تقویت نفوذ ترکیه و اسرائیل در مرزهای شمالی خود دارد، زیرا این دو کشور به طور مستقیم از آذربایجان در جنگ 2020 با ارمنستان حمایت کردند. ایران بارها هشدار داده است که حضور نظامی کشورهای خارجی در نزدیکی مرزهایش را تحمل نخواهد کرد.
  •   روابط تاریخی و سیاسی با ارمنستان و آذربایجان ایران با هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان روابط خوبی داشته است. از یک سو، ایران به دلایل فرهنگی، زبانی و تاریخی با آذربایجان اشتراکاتی دارد، از سوی دیگر، ایران با ارمنستان نیز روابط نزدیکی دارد و این کشور برای ایران به عنوان یک مسیر تجاری و هم‌پیمان در مقابله با نفوذ ترکیه و اسرائیل اهمیت دارد
  •   نگرانی‌های قومی ایران به دلیل جمعیت آذری‌زبان خود در مناطق شمال غربی کشور، تحولات در آذربایجان و ارمنستان را با دقت دنبال می‌کند. هرگونه افزایش تنش در منطقه ممکن است بر احساسات قومی در داخل ایران تأثیر بگذارد و باعث بروز مسائل داخلی شود. از این رو، ایران به دنبال یک راه‌حل دیپلماتیک و مسالمت‌آمیز برای کاهش تنش‌ها در منطقه است.

در آخر اهمیت کریدورهای تجاری و امنیتی منطقه زنگزور برای ایران از نظر ترانزیتی و تجاری اهمیت زیادی دارد، زیرا این منطقه یکی از مسیرهای کلیدی برای اتصال ایران به ارمنستان و گرجستان، و از طریق آن‌ها به دریای سیاه و اروپا است. از دست رفتن این مسیر یا محدود شدن آن به نفع آذربایجان می‌تواند منافع تجاری و اقتصادی ایران را به خطر بیندازد. به همین دلیل، ایران با دقت به تحولات مربوط به کریدور زنگزور نگاه می‌کند و خواهان حفظ راه‌های ارتباطی موجود است.

با عنایت به موارد در طول جنگ قره‌باغ دوم در سال 2020، ایران سعی کرد بی‌طرفی خود را حفظ کند و هر دو طرف را به صلح و مذاکره دعوت و با حمایت از راه‌حل‌های دیپلماتیک برای رفع اختلافات تأکید نماید.

کریدور شمال-جنوب (North-South Transport Corridor) یک پروژه ترانزیتی بین‌المللی است که هدف آن اتصال آسیای جنوبی (به‌ویژه هند) به شمال اروپا از طریق ایران و روسیه است. این کریدور از مسیرهای زمینی، ریلی و دریایی استفاده می‌کند تا حمل‌ونقل کالا بین کشورهای شرکت‌کننده را تسهیل کند. ایران نیز در این طرح نقش کلیدی دارد، زیرا مسیرهای اصلی این کریدور از ایران عبور می‌کنند

البته منطقه زنگزور از نظر جغرافیایی در جنوب ارمنستان قرار دارد و مستقیماً در مسیر کریدور شمال-جنوب قرار نمی‌گیرد، اما از نظر ترانزیتی و ارتباطی شامل اتصال ارمنستان به ایران،  مسیرهای ترانزیتی جایگزین ایران-آذربایجان –اروپا و ایران-ترکیه -اروپا، نقش استراتژیکی در منطقه قفقاز بازی می کند و از اهمیت فراوانی برخوردار است.

 با وجود منافع احتمالی، ایران نگرانی‌هایی هم درباره بازگشایی زنگزور دارد.از جمله یکی از نگرانی‌های ایران، احتمال تغییر مرزها و کاهش ارتباط ارمنستان با ایران است. اگر کریدور زنگزور به گونه‌ای طراحی شود که ارمنستان عملاً از ایران جدا شود، این می‌تواند به کاهش نفوذ ایران در قفقاز جنوبی منجر شود. از طرفی می‌تواند نفوذ ترکیه و آذربایجان را در منطقه تقویت کند، امری که برای ایران نگران‌کننده است. ایران به شدت مخالف افزایش نفوذ ترکیه در مرزهای خود است و حضور فعال‌تر ترکیه در منطقه می‌تواند تهدیدی برای منافع استراتژیک ایران باشد لهذا میتوان با پیشنهاد ایران یک نشست در تهران و با حضور ترکیه، آذربایجان، ارمنستان و روسیه برگزار کرد و پس از رایزنی‌ها از وزرای امور خارجه و حمل‌ونقل این کشورها راه حل اقتصادی – سیاسی مناسبی ارائه کرد.

اما بطور خلاصه باید اطمینان داشته باشیم که بازگشایی کامل زنگزور فرصت‌هایی را برای ایران فراهم می‌کند که شامل تقویت مسیرهای ترانزیتی، افزایش همکاری‌های اقتصادی، حفظ ثبات مرزی، و تقویت موقعیت ژئوپلیتیک آن در منطقه است. با این حال، ایران باید چالش‌های مربوط به نفوذ ترکیه و اسرائیل و تغییرات احتمالی در مرزهای منطقه را مد نظر داشته باشد. ایران به دنبال بهره‌گیری از این فرصت‌ها در حالی است که تعادل ژئوپلیتیک در منطقه را حفظ کند.

با بازگشایی کامل زنگزور، ایران می‌تواند از این مسیر به عنوان یک کریدور جدید برای حمل‌ونقل کالا به قفقاز جنوبی و حتی اروپا استفاده کند و بین ایران، ارمنستان و گرجستان  اتصال مستقیم تری برقرار نماید.

این کریدور به ایران این امکان را می دهد تا در رقابت با پروژه‌های ترانزیتی مانند کریدور میانی که ترکیه و آذربایجان را به آسیای میانه متصل می‌کند، فعال‌تر شود. و از طرفی به عنوان یک مرکز مهم حمل ‌و نقل معرفی شده و وابستگی مسیرهای ترکیه‌ای را کاهش دهد تا اگر در دایره احتمالات تنشی با ترکیه ایجاد شد  گزینه‌های دیگری برای تجارت و ترانزیت کالا  وجود داشته باشد.در آن صورت است که ایران به عنوان یک بازیگر کلیدی در تحولات منطقه‌ای ظاهر شده و از افزایش نفوذ ترکیه و اسرائیل در قفقاز جنوبی نیز جلوگیری می کند.

البته جنانچه ایران به عنوان یک فعال سرمایه گذار در زیرساخت‌های حمل‌ونقل و لجستیک در منطقه زنگزور وارد شود قطعا سهمی مناسب از پروژه‌های تجاری و اقتصادی را به دست خواهد  آورد و با تسهیل تردد کالا از طریق زنگزور، حجم بیشتری از کالاها را از طریق شبکه ریلی و جاده‌ای خود به مناطق قفقاز و فراتر از آن منتقل کند، که به توسعه اقتصادی کشور کمک شایانی خواهد کرد.

البته نباید از این نکته حیاتی غافل ماند که توسعه اقتصادی نیاز به توازن اقتصادی دارد بدین معنا، در صورتی که کریدور زنگزور بازگشایی شود، ایران باید به بهبود زیرساخت‌های بنادر خود (به ویژه بنادر جنوبی مانند بندرعباس و چابهار) و همچنین مراکز لجستیکی در شمال غربی کشور، همت گماشته تا نقش بیشتری در حمل‌ونقل بین‌المللی ایفا کند.

اتحاد و افتراق ایلان ماسک و دونالد ترامپ؛ از پیوند منافع تا تقابل علنی

 رابطه میان ایلان ماسک، کارآفرین پرنفوذ حوزه فناوری، و دونالد ترامپ، چهره جنجالی سیاست آمریکا، اگرچه در ابتدا بر پایه منافع مشترک اقتصادی و دیدگاه‌های همسو در حوزه دولت‌داری شکل گرفت، اما در کمتر از یک سال، دچار شکاف عمیق و تقابل رسانه‌ای شد. بررسی این رابطه، ابعاد پیچیده‌ای از تلاقی قدرت سیاسی و سرمایه خصوصی را نمایان می‌سازد.

دلایل نزدیکی ماسک و ترامپ

۱- سرمایه‌گذاری سیاسی و نفوذ اقتصادی

حمایت مالی گسترده ایلان ماسک از کارزار انتخاباتی ترامپ در سال ۲۰۲۴، با ارقامی بین ۲۵۰ تا ۲۹۰ میلیون دلار، نه‌تنها جایگاه او را در ساختار قدرت جمهوری‌خواهان تثبیت کرد، بلکه نقش تعیین‌کننده‌ای در پیروزی ترامپ ایفا نمود. این سطح از سرمایه‌گذاری، فراتر از یک حمایت انتخاباتی معمول بود و ماسک را به یکی از مهره‌های کلیدی پشت‌پرده در دولت آینده تبدیل کرد.

۲- همسویی ایدئولوژیک در اقتصاد دولتی

 هر دو چهره، به‌ویژه در موضوعاتی چون کاهش بوروکراسی، کوچک‌سازی دولت، امنیت مرزی و تمرکز بر خودکفایی اقتصادی، دیدگاه‌های مشابهی داشتند. ماسک نیز بارها از حذف مقررات زاید و آزادی عمل بخش خصوصی در چارچوب سیاست‌های ترامپ دفاع کرده بود

۳- ورود مستقیم ماسک به ساختار دولت

انتصاب ماسک به‌عنوان «کارمند ویژه دولت» و مسئول اداره بهینه‌سازی دولت (DOGE) در ژانویه ۲۰۲۵، نمادی از ادغام منافع خصوصی و سیاست‌گذاری عمومی بود. این جایگاه به او اجازه داد مستقیماً در اصلاحات ساختاری و کاهش هزینه‌های دولتی مشارکت کند

۴- سود متقابل در حوزه کسب‌وکار

سیاست‌های ترامپ در کاهش مالیات و محدودسازی مقررات، مستقیماً به سود کسب‌وکارهای ماسک به‌ویژه تسلا و اسپیس‌ایکس بود. ضمن اینکه دولت، در دوره نخست ترامپ نیز یکی از مهم‌ترین خریداران خدمات فضایی اسپیس‌ایکس به شمار می‌رفت

۵- پروپاگاندای رسانه‌ای و ساخت اتحاد نمادین

گفت‌وگوی زنده‌ی ترامپ و ماسک در تأسیسات اسپیس‌ایکس در اوت ۲۰۲۴، که میلیون‌ها مخاطب را جذب کرد، به نمادی از اتحاد سرمایه و سیاست در آمریکا تبدیل شد. این اتحاد در مقطع کوتاهی، تصویری از همگرایی طبقه میلیاردرهای فناوری و سیاست‌ورزان پوپولیست ترسیم کرد

آغاز جدایی؛ تقابل سیاست با واقعیت‌های اقتصادی

 اما این اتحاد دیری نپایید و از ماه مه ۲۰۲۵ نشانه‌های جدایی آشکار شد.

-۱   انتقاد صریح از لایحه مالیاتی ترامپ

 ماسک در ۳ ژوئن ۲۰۲۵، لایحه مالیاتی جدید دولت را «پر از رانت و فساد سیستماتیک» توصیف کرد. او هشدار داد که اجرای آن منجر به افزایش شدید کسری بودجه و نابودی اهداف بهینه‌سازی دولت خواهد شد. این موضع‌گیری نقطه عطفی در تقابل او با دولت شد

۲- استعفای ناگهانی از دولت

ماسک در پایان ماه مه ۲۰۲۵ از ریاست DOGE کناره‌گیری کرد. ناتوانی در تحقق وعده کاهش ۲ تریلیون دلاری هزینه‌ها، اختلاف با برخی وزرا و افزایش فشارهای رسانه‌ای، از عوامل مؤثر در این تصمیم بود

۳- درگیری علنی در فضای مجازی

تنش‌ها در ۵ ژوئن به اوج رسید؛ ماسک ترامپ را به ناسپاسی متهم و ادعاهایی درباره ارتباط او با پرونده اپستین مطرح کرد. در مقابل، ترامپ او را «دیوانه» خواند و تهدید کرد که تمام قراردادهای فدرال تسلا و اسپیس‌ایکس را لغو خواهد کرد. این کشمکش رسانه‌ای، ابعاد بین‌المللی یافت

۴- تنش بر سر یارانه‌ها و پرونده تجاری تسلا

 ترامپ معتقد بود مخالفت ماسک با لایحه مالیاتی، ناشی از کاهش یارانه خودروهای برقی است؛ موضوعی که به منافع مستقیم تسلا مرتبط بود. هرچند برخی گزارش‌ها نشان می‌دهند ماسک پیش‌تر نیز با یارانه‌های دولتی مخالف بوده است، اما اختلاف بر سر منافع کوتاه‌مدت تجاری تشدید شد

۵- فشارهای اجتماعی و سقوط سهام تسلا

در پی کاهش تمرکز ماسک بر فعالیت‌های شرکتی و تمرکز بر نقش سیاسی، ارزش سهام تسلا با افتی ملموس روبرو شد. همزمان، انتقادات از سیاست‌های ریاضتی و ادغام دولت با شرکت‌های خصوصی به اوج رسید و اعتبار او در میان بخشی از نخبگان اقتصادی نیز آسیب دید.

در مجموع می‌توان گفت، رابطه ماسک و ترامپ نمونه‌ای بارز از همگرایی کوتاه‌مدت منافع سیاسی و اقتصادی است که در برابر چالش‌های ساختاری و فشارهای عمومی، دوام نیاورد. اگرچه این اتحاد در ابتدا دستاوردهای سیاسی و اقتصادی قابل‌توجهی برای هر دو طرف داشت، اما شکاف‌های ایدئولوژیک، اولویت‌های شخصی و بحران مشروعیت اقتصادی، مسیر آن را به جدال علنی کشاند. از این تجربه می‌توان دریافت که ادغام سرمایه‌داران فناوری در ساختار قدرت سیاسی، بدون چارچوب‌های شفاف و پاسخگو، بیش از آنکه ضامن پیشرفت باشد، می‌تواند به شکاف‌های عمیق‌تر در ساختار حکمرانی مدرن بینجامد

میراثی که هنوز زنده است؛ نگاهی به بازتاب جهانی بدرقه امام خمینی (ره)

سالگرد رحلت بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران، یادآور نه‌تنها اندوه یک ملت، بلکه تأثیر عمیق و ماندگار یک رهبر دینی و سیاسی بر وجدان جهانی است. شخصیت امام خمینی (ره) فراتر از مرزهای جغرافیایی و رسانه‌ای، به‌عنوان الگویی از استقلال‌طلبی، مقاومت در برابر سلطه‌طلبی، و اتکای به مردم شناخته شد.

روزنامه انگلیسی دیلی‌تلگراف در گزارشی تاریخی از مراسم تشییع پیکر امام خمینی (ره)، به حضور میلیونی مردم ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد:

 «آیت‌الله خمینی با اتکا به ارزشهای اسلامی، و با پس‌زدن هرگونه نفوذ سیاسی غرب در صحنه سیاست ایران و تأکید بر استقلال کشور، به چنین جایگاهی دست یافته‌است. صحنه‌هایی که از هیجان، اندوه و ماتم مردم ایران در مراسم خاک‌سپاری آیت‌الله خمینی دیده می‌شود، هشداری است به دشمنان ایران؛ که میراث این رهبر بزرگ، توان آن را دارد که مردم را به‌راحتی علیه دشمنان بسیج و متحد کند.»

این اعترافات، گواهی است بر حقیقتی که ملت ایران سال‌هاست آن را درک کرده و با آن زندگی‌ کرده‌اند: رهبری که با مردم بود، از مردم بود، و برای مردم زیست و رفت.

امروز، در حالی که نسل‌های جدید در سایه میراث فکری و سیاسی امام رشد می‌کنند، تکرار آن صحنه‌ها برای دشمنان ایران یادآور یک حقیقت مهم است: ملتی که با اعتقاد، ایمان و هویت برخاسته باشد، هرگز در برابر سلطه و تحقیر سر فرود نمی‌آورد.

 

 اللهم عجل لولیک الفرج

درباره انتخاب‌های رئیس‌جمهور و وزرا: مسئولیت، اصلاح و رشد سازمانی

در نظام‌های اجرایی، هیچ تصمیمی به اندازه‌ی انتخاب افراد کلیدی اهمیت ندارد. هر انتصاب، مسیری را در سیاست، مدیریت و سرنوشت کشور رقم می‌زند. خطا در این مسیر طبیعی‌ست، اما پافشاری بر آن، نه‌تنها نابخشودنی، بلکه هزینه‌ساز است.

مدیر موفق کسی نیست که اشتباه نکرده، بلکه کسی‌ست که مسئولیت خطای خود را می‌پذیرد. اگر فردی از عهده‌ی مسئولیتش برنمی‌آید، مسئول اصلی کسی‌ست که او را منصوب کرده. نگه‌داشتن افراد نالایق، روحیه‌ی سازمان را تخریب و اعتماد عمومی را فرسوده می‌کند.

هر ناکامی را نباید به بی‌استعدادی فرد نسبت داد. ممکن است او در جایگاه نادرستی قرار گرفته باشد. هنر مدیریت آن است که افراد را در جای مناسب خود بنشاند و از توانایی‌ها بهره‌ی درست بگیرد.

بی تردید برای آینده مملکت و سازمان‌ها نیروهای جوان و شاداب لازم است اما نیروهای تازه‌وارد باید در جایگاه‌های تعریف‌شده و با حمایت کافی مشغول شوند، و مأموریت‌های حساس به افراد باتجربه و آزموده واگذار شود.

هر سازمان و کشوری به اندازه‌ی کیفیت نیروی انسانی‌اش رشد می‌کند. شایسته‌سالاری، نه شعار، بلکه آزمون روزانه‌ی حاکمان و مدیران است.

 اللهم عجل لولیک الفرج

مکتب توحیدی امامین انقلاب؛ امتداد راه انبیا

انقلاب اسلامی ایران پدیده‌ای استثنایی در تاریخ انقلاب‌هاست؛ انقلابی که پس از نزدیک به نیم قرن، همچنان بر همان اصول و آرمان‌های اولیه‌ خود استوار مانده است. در حالی که بسیاری از انقلاب‌های دینی و سیاسی، از مسیر خود منحرف شده‌اند، انقلاب اسلامی با رهبری الهی و ولایی حضرت امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه) آغاز شد و با هدایت حکیمانه امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) مسیر خویش را همچنان بر مدار توحید و معنویت ادامه داده است.

 

راز این ماندگاری در ریشه‌های الهی و قرآنی انقلاب و در استمرار رهبری الهی آن نهفته است. امام خمینی (ره) بر اساس مکتب اسلام ناب محمدی (ص) انقلابی را بنیان گذاشت که بر پایه‌ی ایمان، عقلانیت، عدالت و جهاد در راه خدا شکل گرفت. پس از ایشان، امام خامنه‌ای با همان باور توحیدی، همان اصول و همان دغدغه‌ها، مسیر انقلاب را ادامه داده‌اند. این استمرار نه در کلام بلکه در عمل، در صلابت، در بصیرت، و در ایستادگی برابر تحریف‌ها، فتنه‌ها و جریانات انحرافی ظهور یافته است.

 

رهبر معظم انقلاب در بیان‌ها و سیره‌ی خود، مکتب امام خمینی (ره) را نه‌تنها زنده نگه داشته‌اند، بلکه آن را برای نسل‌های جدید بازخوانی و تبیین کرده‌اند. ایشان راه امام را صراط مستقیم انقلاب و تنها مسیر رسیدن به «حیات طیبه» می‌دانند. تأکید ایشان بر سه محور «معنویت، عقلانیت و عدالت» نشان از نگاه توحیدی و جامع ایشان به حرکت اسلامی دارد. چنان‌که خود فرموده‌اند، اگر ۱۲۴ هزار پیامبر در یکجا گرد آیند، اختلافی نخواهند داشت؛ چرا که بر مدار توحیدند. امام خمینی و امام خامنه‌ای نیز چنین‌اند: از یک جنس، ادامه‌دهنده‌ یک راه و نور واحد در مسیر تحقق اسلام ناب محمدی (ص).

 اللهم عجل لولیک الفرج

ادامه روشنی، پس از خورشید روح‌الله

پس از ارتحال جان‌سوز امام خمینی، در حالی‌ که ملت در غم و حیرت فرو رفته بود، ندای اطمینان از مجلس خبرگان برخاست: آیت‌الله سید علی خامنه‌ای . انتخابی بزرگ، نه فقط از سر تدبیر، بلکه تجلی لطف الهی در لحظه‌ای تاریخی.

او تنها یک فقیه نبود، بلکه همراه روزهای سخت امام، شاگرد مکتب عاشورا، و صدای پرصلابت انقلاب در بزنگاه‌های خطر بود. آن روز، پرچم ولایت بر زمین نماند؛ به دستان مردی سپرده شد که آرام، اما استوار، طوفان‌های فتنه و فشار را پشت سر گذاشت.

در روزگار زخم‌ها و خیانت‌ها، ایستاد. نه از تهدید دشمن عقب نشست، نه از سازش دوستان سست‌عنصر دل‌سرد شد. رهبر ما نه فقط سیاست‌مداری باهوش، بلکه حکیمی دین‌شناس، مجاهدی دردمند، و صدایی برخاسته از ایمان این ملت است. در نگاه او، انقلاب فقط یک تغییر سیاسی نبود؛ بلکه طلوعی برای تمدنی نو بر پایه ایمان، عدالت، عقل و مقاومت بود.

اکنون، پس از گذشت بیش از سه دهه، تاریخ گواهی می‌دهد که آن انتخاب، گوهری الهی بود. امروز ما قدر این نعمت را می‌دانیم. زیر سایه‌اش قد کشیده‌ایم، در پرتو هدایتش ایستاده‌ایم، و در مسیرش آماده‌ایم برای آن روز موعود

.