در نظامهای اجرایی، هیچ تصمیمی به اندازهی انتخاب افراد کلیدی اهمیت ندارد. هر انتصاب، مسیری را در سیاست، مدیریت و سرنوشت کشور رقم میزند. خطا در این مسیر طبیعیست، اما پافشاری بر آن، نهتنها نابخشودنی، بلکه هزینهساز است.
مدیر موفق کسی نیست که اشتباه نکرده، بلکه کسیست که مسئولیت خطای خود را میپذیرد. اگر فردی از عهدهی مسئولیتش برنمیآید، مسئول اصلی کسیست که او را منصوب کرده. نگهداشتن افراد نالایق، روحیهی سازمان را تخریب و اعتماد عمومی را فرسوده میکند.
هر ناکامی را نباید به بیاستعدادی فرد نسبت داد. ممکن است او در جایگاه نادرستی قرار گرفته باشد. هنر مدیریت آن است که افراد را در جای مناسب خود بنشاند و از تواناییها بهرهی درست بگیرد.
بی تردید برای آینده مملکت و سازمانها نیروهای جوان و شاداب لازم است اما نیروهای تازهوارد باید در جایگاههای تعریفشده و با حمایت کافی مشغول شوند، و مأموریتهای حساس به افراد باتجربه و آزموده واگذار شود.
هر سازمان و کشوری به اندازهی کیفیت نیروی انسانیاش رشد میکند. شایستهسالاری، نه شعار، بلکه آزمون روزانهی حاکمان و مدیران است.
انقلاب اسلامی ایران پدیدهای استثنایی در تاریخ انقلابهاست؛ انقلابی که پس از نزدیک به نیم قرن، همچنان بر همان اصول و آرمانهای اولیه خود استوار مانده است. در حالی که بسیاری از انقلابهای دینی و سیاسی، از مسیر خود منحرف شدهاند، انقلاب اسلامی با رهبری الهی و ولایی حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) آغاز شد و با هدایت حکیمانه امام خامنهای (مدظلهالعالی) مسیر خویش را همچنان بر مدار توحید و معنویت ادامه داده است.
راز این ماندگاری در ریشههای الهی و قرآنی انقلاب و در استمرار رهبری الهی آن نهفته است. امام خمینی (ره) بر اساس مکتب اسلام ناب محمدی (ص) انقلابی را بنیان گذاشت که بر پایهی ایمان، عقلانیت، عدالت و جهاد در راه خدا شکل گرفت. پس از ایشان، امام خامنهای با همان باور توحیدی، همان اصول و همان دغدغهها، مسیر انقلاب را ادامه دادهاند. این استمرار نه در کلام بلکه در عمل، در صلابت، در بصیرت، و در ایستادگی برابر تحریفها، فتنهها و جریانات انحرافی ظهور یافته است.
رهبر معظم انقلاب در بیانها و سیرهی خود، مکتب امام خمینی (ره) را نهتنها زنده نگه داشتهاند، بلکه آن را برای نسلهای جدید بازخوانی و تبیین کردهاند. ایشان راه امام را صراط مستقیم انقلاب و تنها مسیر رسیدن به «حیات طیبه» میدانند. تأکید ایشان بر سه محور «معنویت، عقلانیت و عدالت» نشان از نگاه توحیدی و جامع ایشان به حرکت اسلامی دارد. چنانکه خود فرمودهاند، اگر ۱۲۴ هزار پیامبر در یکجا گرد آیند، اختلافی نخواهند داشت؛ چرا که بر مدار توحیدند. امام خمینی و امام خامنهای نیز چنیناند: از یک جنس، ادامهدهنده یک راه و نور واحد در مسیر تحقق اسلام ناب محمدی (ص).
پس از ارتحال جانسوز امام خمینی، در حالی که ملت در غم و حیرت فرو رفته بود، ندای اطمینان از مجلس خبرگان برخاست: آیتالله سید علی خامنهای. انتخابی بزرگ، نه فقط از سر تدبیر، بلکه تجلی لطف الهی در لحظهای تاریخی.
او تنها یک فقیه نبود، بلکه همراه روزهای سخت امام، شاگرد مکتب عاشورا، و صدای پرصلابت انقلاب در بزنگاههای خطر بود. آن روز، پرچم ولایت بر زمین نماند؛ به دستان مردی سپرده شد که آرام، اما استوار، طوفانهای فتنه و فشار را پشت سر گذاشت.
در روزگار زخمها و خیانتها، ایستاد. نه از تهدید دشمن عقب نشست، نه از سازش دوستان سستعنصر دلسرد شد. رهبر ما نه فقط سیاستمداری باهوش، بلکه حکیمی دینشناس، مجاهدی دردمند، و صدایی برخاسته از ایمان این ملت است. در نگاه او، انقلاب فقط یک تغییر سیاسی نبود؛ بلکه طلوعی برای تمدنی نو بر پایه ایمان، عدالت، عقل و مقاومت بود.
اکنون، پس از گذشت بیش از سه دهه، تاریخ گواهی میدهد که آن انتخاب، گوهری الهی بود. امروز ما قدر این نعمت را میدانیم. زیر سایهاش قد کشیدهایم، در پرتو هدایتش ایستادهایم، و در مسیرش آمادهایم برای آن روز موعود